فراز پارتی

بازی-فیلم-کد بازی-ترینر بازی-کرک بازی-آهنگ-زندگی نامه ی دانشمندان و قهرمانان-تاریخچه-جک-دانستنیها

فراز پارتی

بازی-فیلم-کد بازی-ترینر بازی-کرک بازی-آهنگ-زندگی نامه ی دانشمندان و قهرمانان-تاریخچه-جک-دانستنیها

غلامرضا تختی

زندگی نامه جهان پهلوانٍ ایرانی

جهان پهلوان غلامرضا تختی
 

 جهان پهلوان تختی در روز پنجم شهریور ماه سال  1309  خورشیدی در خانواده ای 
 متوسط در محله خانی آباد تهران متولد شد. پدرش به سبب اعتقادات مذهبی و ارادت به امام هشتم،
 نام غلامرضا را برای وی برگزید. دو پسر و دو دختر دیگر از غلامرضا بزرگتر بودند.
 
 شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط  9  سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی آباد
 درس خواند و در سال  1329  به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت.
 تختی در دوران زندگی ورزشی اش رکورد دار شرکت در المپیک ها و کسب بیشترین مدال
 از این آوردگاه بود. در چهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود
 که در کشی ایران این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی،
 به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی
 شهره خاص و عام بوده است.

 او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی
 نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی گیران نامداری را مغلوب کرد.
 
 وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود(تولیدو،1966) در آبان ماه
 سال  1345  زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد؛ که حاصل آن تولد بابک
 در سال  1346  بود و سرانجام پس از   گذشت چهار ماه از تولد فرزندش خبر درگذشت جهان پهلوان همه را در 
 اندوهی عظیم و بهتی شگفت انگیز فرو برد.

 

 افتخارات تختی:


 بازیهای المپیک:
 52  هلسینکی: مدال نقره  (79  کیلو گرم)
 56  ملبورن: مدال طلا  (87  کیلو گرم)
 60  رم: مدال نقره  (87  کیلو گرم)
 64  توکیو: چهارم  (97  کیلو گرم)

 قهرمانی جهان:
 51  هلسینکی: مدال نقره  (79  کیلو گرم)
 54  توکیو: نفر پنجم  (87  کیلو گرم)
 61  یوکوهاما: مدال طلا  (87  کیلو گرم)
 62  تولیدو: مدال نقره  (97  کیلو گرم)

 بازیهای آسیایی:
 58  توکیو: مدال طلا  (87  کیلو گرم)
 جمع مدالهای غلامرضا تختی: 8  (4  طلا، 4  نقره)
 المپیک  3  - جهانی  4  - بازیهای آسیایی  1

نظر یادتون نره

جک

ایرانی ها باهوش ترن !

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.
همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.
سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا! 

Trainer colin McRae DiRT

برای دانلود به ادامه ی مطلب بروید

نظر یادتون نره

ادامه مطلب ...

لطیفه

جوک غضنفری

*می دونی اگه یه غضنفر یه نارنجک انداخت طرفت با ید چی کار کنی؟ . . . باید ضامن شو بکشی پرت کنی طرف خودش

 

*غضنفرهای ایران خودرو دلیل اعتصابشون رو میپرسن میگن ما اینجا مثله خر کار میکنیم بعدش اینا عکس اسب رو زدن رو سمند

 

*پیام تبریک غضنفرا: حلول ماه مبارک نوروز را بر تمام فجر آفرینان عرصه ایثار و پیروان آن حضرت صلوات

 

*طی تحقیقات بعمل امده غضنفرها نمیتوانند با 110 تماس بگیرند .چون کلید 11 رو روی تلفن پیدا نمیکنند

 

*غضنفره میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ غضنفره میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ غضنفره میگه: قربان شما، دست بوسن

 

*غضنفره نذر میکنه آخر اسم بچه هاشو ا... بزاره!! اولی رو میزاره فتح ا... دومی رو میزاره یدا... سومی دختر میشه میزاره سیندرلا!!!

 

*به غضنفره میگن چرا قرصهات رو سر وقت نمیخوری میگه آخه میخوام ویروسها رو غافلگیر کنم

 

*غضنفره میره دکتر میگه هر شب خواب می بینم که دارم با خرا فوتبال بازی می کنم دکتر چندتا قرص میده میگه امشب بخور خوب میشی غضنفره میگه نمیشه از فردا شب بخورم آخه امشب فیناله!

 

*غضنفره پلیس رو میکشه زنگ می زنه110 میگه میبینم که شدید 109!!

 

*میدونین غضنفرارو تو کلاس از کجا میشه تشخیص داد؟ از اونجا که هر وقت معلم تخته رو پاک میکنه اونام دفتراشونو پاک میکنن

 

*به غضنفره میگویند چرا قبض آب وبرق را دوست داری میگوید چون پشتش نوشته مش غضنفر گرامی…!!

 

*غضنفره تصادف می کنه : میاد پایین می بینه همه مردم جمع شدن . میگه هیچ کس زر نزنه  جز جناب سروان!!!

 

*غضنفری میره دستشوئی زنانه میگیرنش میگن کوری نمیبینی زنونست؟ میگه من چکار کنم اونجا نوشته زنا نه اونطرف هم نوشته مردا نه

 

*غضنفره قاشق قاشق ماست می ریخته تو آب رودخونه بعد یه لره میاد میگه چی کار می کنی ؟ غضنفره میگه دارم دوغ درست می کنم لره بش میگه همینه که میگن خرین دیگه آخه این همه دوغ رو کی میتونه بخوره

 

*هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ میزدن به جز یه غضنفره ! ازش می پرسن چرا تو ساکتی ؟ میگه : ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه

 

* به غضنفره میگن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو
میگه مامانتو

 

*غضنفره بچش نمیخوابیده، بهش ژل میزنه!

 

*غضنفره بچش بعد از عید فطر به دنیا میاد، اسمشو میگذاره: پسفطرت!

 

* از غضنفره میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا!! 

 میگن: بابا اینا که 4تاست؟ غضنفره انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچة همسایمونه، ولی همیشه خونة ماست

 

*یارو غضنفره تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، غضنفره میگه: بچه ها فرار کنید صاحبش اومد!!!

 

*غضنفره داشته زنش رو به زور میکرده تو یخچال، ازش میپرسن داری چی کار میکنی؟ میگه: میخوام فاسد نشه!

 

* غضنفره به شکمش میگه: تا کی من کار کنم تو بخوری شکمش جواب داد : میخوای من کار کنم تو بخوری

 

*یه روز یه فارس میره خونه ی خدا . خلاصه خیلی از کاراش پشیمون میشه و توبه میکنه و میگه من قسم میخورم دیگه واسه غضنفرا جک نسازم , همون موقع یه غضنفره میزنه پشتش میگه آقا ببخشید قبله کدوم طرفه ؟

 

*غضنفره سیاهپوش میآد اداره میگن چی شده؟ میگه بابام مرده. بهش می گن پس چرا صورتت زخمی شده؟ میگه آخه وقتی قبرش می کردم مقاومت می کرد!!!!

 

 غضنفره رو داشتن به جرم قتل زنش محاکمه میکردن، دادستان میگه: سنگدل! تو وقتی داشتی زنت رو میکشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی؟! غضنفره میگه: نه والله! بس که این زنیکه جیغ و داد میکرد مگه میذاشت ما چیزی بشنویم؟!!

 

 

غضنفره و اصفهانیه و قزوینیه رو میخواستن اعدام کنند. به اصفهانیه میگن: چه جور میخوای اعدامت کنیم؟ میگه: با چوبه دار. میان اعدامش کنن یه دفعه طناب دار پاره میشه. قانون اعدام هم این بوده که اگه طناب پاره شه دیگه یارو بخشیده میشده. خلاصه ولش می کنند بره پی کارش. بعد میرسن به قزوینیه. بهش میگن تو رو با چی اعدام کنیم؟ میگه با گیوتین. اینم تا میان اعدام کنن یه دفعه وسط راه گیوتین گیر میکنه و پایین نمیاد. خلاصه قزوینیه هم بخشیده میشه. نوبت غضنفره میشه، ‌بهش میگن: تو دوست داری چطوری اعدام شی؟ میگه: والله طناب دارتون که پاره میشه، گیتینتون هم که خرابه،‌ مارو تیربارون کنین!!!

 

 

غضنفره کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن!!!

 

 

یک روز یک غضنفره می خواسته بره بهشت زهرا هر جا می ره گل پیدا نمی کنه کمپوت میبره!!!

 

 

یه روز یه غضنفره ایی میره راهپیمایی میبینه شلوغه بر میگرده !!!

 

 

 

 یه غضنفره می بینن طناب بسته به کمرش میگن چرا اینکارو کردی ؟ میگه می خوام خودکشی کنم! میگن چرا دور کمرت؟ میگه بستم دور گردنم دیدم دارم خفه میشم بازش کردم !!!

 

 

 یک روز یه بنده خدایی ( من گفتم غضنفر ؟ ) با ماشین تو برف گیر میکنه زنجیر نداشته پیاده میشه سینه میزنه !!!

 

 

نظر یادتون نره

 

لطیفه های بامزه

 
00075: به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر، میگه: خیار! بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟ میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه !!!!

00074: به غضنفر میگن مبارک باشه ازدواج کردی...میگه: دائمی نیست.... اعتباریه !!!!

00073: یارو میره پیتزایی میگه یه پیتزا میخواستم طرف میگه بنام؟ یارو میگه ببخشید بنام خدا یه پیتزا میخواستم !!!!

00072: دو تا ناخن خشک شیرجه میزنن تو آب میگن هر کس زودتر سرش از آب اومد بیرون باید شام بده هنوز جسد هیچکدومشون رو پیدا نکردن !!!!

00071: یارو رادیولوژیست می شه یه مریض میاد جواب عکسشو بگیره بهش میگه: یه دنده سمت راست قفسه سینتون شکسته که من تو فتو شاپ واستون درستش کردم !!!!

00070: به غضنفر میگن: بابات به «رحمت ایزدی» پیوست! غضنفر میگه: «رحمت ایزدی» دیگه کیه؟ میگن: نه، منظورمون اینه که «به دیار باقی شتافت»! میگه: «دیار باقی» کجاست؟ میگن: یعنی «دار فانی» رو وداع گفت! میگه: «دار فانی» دیگه چه‌جور داریه؟ میگن: یعنی «رخت از این دنیا بر بست»! میگه: منظورتون رو نمی‌فهمم! میگن: الاغ! بابای خرت مرد! میگه: خر من که بابا نداشت !!!!

00069: تو یه تیمارستان می خواستن از سه نفر تست سلامتی عقل بگیرن، غضنفر هم بینشون بود. یه میز میذارن زیر یه لامپ، روی میز رو هم صابون میمالن، بعد یکی یکی بهشون میگن برید لامپو عوض کنید، اولی و دومی میرن سر میخورن میوفتن، نوبت به غضنفر میرسه، غضنفر یه روزنامه روی میز پهن میکنه میره لامپو عوض میکنه میاد، ازش میپرسن روزنامه رو واسه چی پهن کردی؟ گفت: واسه اینکه قدم بلند شه !!!!

00068: یه معتاده دم خیابون وای میسه داد میزنه: تاکشی تاکشی ! بعد از ده دقیقه یه تاکسی ده متر جلوتر وای میسه، معتاده میگه: آخه لامشب اونجا که مقشدم بود !!!!

00067: تو یه مهمونی داشتن بین همه مهمونا موز پخش می کردن، وقتی میرسه به غضنفر موز تموم میشه، اونا هم میرن یه هویج میذارن توی پوست موز میارن جلوی غضنفر، غضنفر با خودش میگه: آخ جون مال من خونی در اومد !!!!

00066: احوالپرسی عباسعلی با رفیقش: سلام، خوبی؟ خیلی نامردی، بابا حالا که ما تلفن نداریم تو نباید یه زنگ به ما بزنی !!!!

00065: به غضنفر میگن تولدت مبارک، میگه: تولد شما هم مبارک !!!!

00064: یه روز یه جوک رو میذارن زیر میکروسکوپ، میبینن غضنفر داره از توش بای بای میکنه !!!!

00063: یه روز یه کبریت سرشو می خارونه، آتیش میگیره !!!!

00062: به یه لاک پشت میگن یه دروغ بگو، میگه: دویدم و دویدم، سر کوهی رسیدم !!!!

00061: به غضنفر میگن: خوابیده آب نخور که عقلت کم میشه، میگه عقل چیه؟ میگن: هیچی بابا تو آبتو بخور !!!!

00060: یکی داشت خاطره تعریف میکرد: یادش بخیر سال 49 بود، تو خیابون با 2 نفر دعوامون شد، البته سال 49 دو نفر خیلی بود !!!!

00059: یه روز یکی خودشو میزنه به اون راه، گم میشه !!!!

00058: یه روز یه مرده میره پیش دکتر میگه: آقای دکتر من همه چیز رو دو تا می بینم، دکتر می پرسه: شما هر چهار نفرتون اینطوری هستین؟ !!!!

00057: از غضنفر میپرسن: شما بچه تهرانید؟ میگه: نه بابا چشمات خوشگل می بینه !!!!

00056: غضنفر یه پای ملخو از جا میکنه، بهش میگه بپر، ملخ میپره، اون یکی پای ملخ رو هم از جا میکنه بازم بهش میگه بپر، ملخ نمیپره، آخرش نتیجه میگیره که ملخ با دو پای قطع شده دیگه نمیشنوه !!!!

00055: غول چاغ جادو به غضنفر میگه: سه تا آرزو بکن، غنفر میگه: یه 206 میخوام، غول میگه: دیگه چی؟ غضنفر میگه: بازم یه 206 می خوام، غول میگه: خب دیگه چی؟ غنفر میگه: من بازم یه 206 می خوام، غول میگه: باشه ولی با این 3 تا 206 می خوای چیکار کنی؟ غضنفر میگه: می خوام هر 3 تاشو بفروشم با پولش برم یه ماکسیما بخرم !!!!

00054: بچه: مامان نهار چی داریم؟ مامان با عصبانیت: زهر مار، بچه: آخ جون از شر املت راحت شدیم !!!!

00053: از یه مار میپرسن نظرت راجع به عشق چیه؟ میگه: پدر عشق بسوزه، 8 سال پای دختر همسایه نشستم، آخرش دیروز فهمیدم شیلنگه !!!!

00052: تو جاده پلیس جلوی یه ماشین رو میگیره میگه: چون از صبح اولین ماشینی هستین که کمربند بستین، برنده 100000 تومن شدین، می خواین باهاش چیکار کنین؟ مرده میگه: میرم گواهینامه میگیرم، زنش میگه: این وقتی اکس میزنه پرت و پلا میگه، بچشون میگه: بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم؟! از صندوق عقب صدا میاد: از مرز رد شدیم یا نه؟ !!!!

00051: از یه سیاه پوست میپرسن شامپو بدنت چیه؟ میگه: مشکین تاژ !!!!

00050: به یه نفر میگن: اینجا چیکار میکنی؟ میگه: پس کجا چیکار کنم !!!!

00049: از یه قهرمان شنا می پرسن: شنا رو از کجا شروع کردی؟ میگه: از توی زمین خا کی !!!!

00048: غضنفر شکر می خره از ترس اینکه مورچه ها نخورنش روش می نویسه نمک !!!!

00047: یه پسره می خوره زمین هوا میره، نمیدونی تا کجا میره؟ !!!!

00046: یه پیرزنه خودشو تو آینه میبینه میگه: آینه هم آینه های قدیم !!!!

00045: آیا تا حالا می دونستی که فقط یه نفره که تا آخر عمر برات نفس میکشه، اونم دماغته !!!!

00044: به یارو میگن تلفن همراه داری؟ میگه: ای بابا، آدم باید معرفت داشته باشه !!!!

00043: اتوبوس داشت سقوط میکرد ته دره، همه داشتن جیغ میزدن بجز غضنفر، بهش میگن: تو چرا جیغ نمیزنی؟ میگه: مال بابام که نیست، به درک، بذار سقوط کنه !!!!

00042: طرف میره بدنسازی، مربی میگه: وقتی بیای هفته او بدنت درد میگیره، طرف میگه: پس من میرم از هفته دوم میام !!!!

00041: به یارو میگن پسرت رکورد دنیا رو شکونده، میگه: غلط کرده شکونده، من که پولش رو نمیدم !!!!

00040: طوجه طوجه ! عاموضش علفبای فارصی سد در سد طزمینی ! جلصه عول رایگان !!!!

00039: دو تا اکابری قرار می زارن از این به بعد واسه پیشرفت تو درساشون با هم فارسی رسمی حرف بزنن، اولی میگه: پا شو ، دومی میگه نمی پاشم ، اولی میگه: نباید بگی نمی پاشم، باید بگی پاشیده نمی شوم !!!!

00038: یارو به دوستش میگه: دیگه می خوام از این به بعد سوتی ندم، دوستش میگه: از کی ؟ میگه: از هر کی !!!!

00037: یکی رو با یه تمساح میندازن تو یه اتاق، ازش می پرسن شما به این چی میگین؟ میگه: من غلط بکنم به این چیزی بگم !!!!

00036: یارو زخم معده می گیره، واسه درمانش چسب زخم می خوره !!!!

00035: یارو شلوارشو بر عکس می پوشه، مادرش میگه: الهی قربونت برم ننه، وقتی داری میری انگار داری بر می گردی !!!!

00034: از یکی می پرسن: بزرگترین ضد حال دنیا چیه؟ میگه: اینکه کچل بره انستیتو مو بکاره، فرداییش اسمش واسه حج در بیاد !!!!

00033: یارو از خواب میپره، پاش میشکنه !!!!

00032: پیرزنه رو برق میگیره، میگه: ننه ادیسون ولم کن !!!!

00031: به یکی میگن: با سرعت جمله بساز، میگه: غیژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ !!!!

00030: به یکی میگن: یه جمله بساز توش مرده باشه، میگه: قبرستون !!!!

00029: به یکی میگن: با باد جمله بساز، میگه: زوزه !!!!

00028: از غضنفر می پرسن: میدونی نصف النهار یعنی چی؟ میگه: همون شامی که از نهار باقی می مونه !!!!

00027: به غنفر میگن: چی شد که تو عشق شکست خوردی؟ میگه: قصری ساخته بودم از شاخه های گل سرخ، اما او به لطافت یک تراکتور از روی آن گذشت !!!!

00026: به غضنفر میگن: یه جمله عاشقانه بگو؟ میگه: بی تو هرگز، با تو مامانم نمیذاره !!!!

00025: تنها ستاره ها هستند که از چشمک زدن منظوری ندارند !!!!

00024: از غضنفر می پرسن: نظرت راجع به زلزله چیه؟ میگه: خیلی خوبه، ولی وقتش خیلی کمه !!!!

00023: مار از پونه بدش میاد، در خونشو آسفالت می کنه !!!!

00022: یکی از حال میره، از آشپزخونه سر در میاده !!!!

00021: یه روز یه مرده به ادیسون میگه: خدا پدر و مادرتو بیامرزه که برقو اختراع کردی، وگرنه حالا ما باید توی تاریکی می نشستیم تلویزیون نگاه می کردیم !!!!

00020: از یانگوم می پرسن: چطور شد پزشک امپراطور شدی؟ میگه: از سال دوم دبیرستان در آزمون های کانون شرکت می کردم !!!!

00019: یارو خونش تو استادیوم بود، ازش می پرسن: صدا اذیتتون نمی کنه؟ میگه: نه نه نه نه نه نه نه نه .... !!!!

00018: طرف میره خواستگاری ازش میی پرسن: شغلت چیه؟ روش نمیشد که بگه قصابم، میگه لوازم یدکی گوسفند دارم !!!!

00017: غضنفر سیگارش روشن نمی شد، میذاره تو سر پایینی هلش میده روشن میشه !!!!

00016: یکی می افته توی جوب، مردم می خواستن درش بیارن نمیذاره، میگن: چرا نمیذاری؟ میگه: آخه این وظیفه شهرداریه !!!!

00015: به غضنفر میگن با حمید و فرید جمله بساز، میگه: شما با حمید چند نفرید !!!!

00014: دو تا بد شانس با هم ازدواج میکنن، بچشون پوچ در میاد !!!!

00013: تمامی عاشقانی که چون شمع می سوزند، تا آخر امسال گازسوز می شوند !!!!

00012: یکی داشته تو خیابون راه میرفته میخوره به شیشه میگه: عجب هوای سفتی !!!!

00011: مرده به زنش میگه: برو مهریت رو بذار اجرا شاید تونستیم با پولش یه خونه بخریم !!!!

00010: به یارو میگن چرا میری سربازی؟ میگه به خاطر مرخصی هاش !!!!

00009: تمساحه میره گدایی، میگه به من بدبخت مارمولک کمک کنید !!!!

00008: به مرده خبر میدن بابا شدی، میگه: پس به زنم نگین میخوام غافلگیرش کنم !!!!

00007: به یکی میگن اگه نصف دنیا رو بهت بدیم قول میدی که دیگه هیچوقت فضولی نکنی؟ میگه: پس اون نصف دیگه رو به کی میدین !!!!

00006: یه روز از یه نفر می پرسن شهر شما آثار باستانی داره؟ میگه: نه ولی دارن میسازن !!!!

00005: یارو باباش آتیش میگیره میسوزه بعدش هم میمیره، بعد در مغازش پرده میزنه: به علت پدر سوختگی مغازه تا اطلاع ثانوی تعطیل می باشد !!!!

00004: یه مرده میخواست بره تونس، نتونس !!!!

00003: یکی میره شکار خرگوش صدای هویج در میاره !!!!

00002: یکی داسته تو خیابون با ماشینش میرفته، وقتی میرسه جلوی بیمارستان بوقشو میذاره رو ویبره !!!!

00001: یارو کفترش رو گم میکنه، تو روزنامه آگهی میده: بیه بیه بیه بیه !!!!

نظر یادتون نره

دانستنی های حیوانات

 
 
00030: آیا می دانستی که شکم عنکبوت آبی آنقدر کوچک است که روده هایش درون پاهایش قرار دارد.

00029: آیا می دانستی که ماهی ها اصلاً پلک ندارند و نمی توانند مژه بزنند یا هنگام خواب چشم هایشان را ببندند.

00028: آیا می دانستی که یک حلزون معمولی ده هزار دندان دارد که همه آنها روی زبانش است.

00027: آیا می دانستی که سنجاقک فقط بیست و چهار ساعت زندگی می کند.

00026: آیا می دانستی که نوعی ملکه موریانه می تواند روزی هشتاد و شش هزار تخم بگذارد.

00025: آیا می دانستی که گوش جیر جیرک روی زانو هایش قرار دارد.

00024: آیا می دانستی که پشه چهل و هفت دندان دارد.

00023: آیا می دانستی که بلند ترین صدا در حیوانات متعلق به مورچه است که اگر انسان بشنود کر می شود.

00022: آیا می دانستی که فقط قورباغه های نر قور قور می کنند.

00021: آیا می دانستی که فیل ها قدرت بینایی ضعیفی دارند به طوری که شب ها بچه های خود را با کفتار اشتباه می گیرند.

00020: آیا می دانستی که زالو در یک دقیقه دو تا سه سانتی متر مکعب خون می مکد و بعد از آن تا یک سال چیزی نمی خورد.

00019: آیا می دانستی که مار ناشنوا است و محیط اطراف خود را با ارتعاشاتی که از زمین می گیرد حس می کند.

00018: آیا می دانستی که پرندگانی هستند که می توانند تا ارتفاع دوازده کیلومتری پرواز کنند.

00017: آیا می دانستی که تمساح بر خلاف انسان در تمام طول عمرش دندان هایش پس از افتادن در می آید.

00016: آیا می دانستی که ضربان قلب مرغ مگسخوار 1000 مرتبه در دقیقه هست.

00015: آیا می دانستی که یک زنبور عسل باید روی چهار هزاز گل بنشیند تا بتواند به اندازه یک قاشق عسل تهیه کند.

00014: آیا می دانستی که موش های صحرایی سالانه یک سوم منابع و ذخائر غذایی جهان را نابود می سازند.

00013: آیا می دانستی که موشهای صحرایی آنچنان تکثیر می کنند که در عرض هجده ماه دو موش صحرایی قادرند یک میلیون فرزند داشته باشند.

00012: آیا می دانستی که گونه ای از خرگوش قادر است دوازده ساعت پس از تولد جفت گیری کند.

00011: آیا می دانستی که کرمهای ابریشم در طول پنجاه و شش روز، هشتاد و شش هزار برابر خود غذا می خورند.

00010: آیا می دانستی که قلب میگو ها در سر آنها قرار دارد.

00009: آیا می دانستی که زنبور عسل دو معده دارد، یکی برای جمع آوری عسل و دیگری برای هضم غذا.

00008: آیا می دانستی که خوک ها به لحاظ فیزیک بدن قادر به دیدن آسمان نیستند.

00007: آیا می دانستی که خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند که می توانند بدون برگشتن به عقب پشت سر خود را ببینند.

00006: آیا می دانستی که حنجره زرافه تار صوتی ندارد و گنگ است.

00005: آیا می دانستی که حس بویایی خرس تقریباً صد برابر قوی تر حس بویایی انسان است.

00004: آیا می دانستی که حلزون ها می توانند سه سال متوالی بخوابند.

00003: آیا می دانستی که حس بویایی سگ با حس بویایی مورچه برابری می کند.

00002: آیا می دانستی که تمام خرس های قطبی چپ دست هستند.

00001: آیا می دانستی تجربه نشان داده است که مرغ با شنیدن صدای موسیقی بزرگترین تخم مرغ را می گذارد.

نظر یادتون نره