شیخ الرئیس ، ابوعلی سینا ، حسین بن عبدالله حسن بن علی بن سینا ، معروف به ابن سینا در سال ۳۷۰ هجری قمری در دهی به نام خورمیثن در نزدیکی بخارا چشم به جهان گشود . شرکت در جلسات بحث اسماعیلیان از دوران کودکی ، به واسطه پدر – که از پیروان آنها بود – بوعلی را خیلی زود با مباحث و دانش های مختلف زمان خود آشنا ساخت . استعداد وی در فراگیری علوم ، پدر را بر آن داشت تا به توصیه یکی از استادان وی ، بوعلی را به جز تعلیم و دانش اندوزی به کار دیگری مشغول نکند . و چنین شد که وی به دلیل نبوغ خود در ابتدای جوانی در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت یافت . تا آنجا که پادشاه بخارا ، نوح بن منصور ( حکومت از ۳۶۶ تا ۳۸۷ هجری قمری ) به علت بیماری ، وی را به نزد خود خواند و ابن سینا از این راه به کتابخانه عظیم دربار سامانی دست یافت . وی در شرح حالی که خود نگاشته است درباره منابع آن کتابخانه خود می گوید : هر چه از آنها را که بدان نیاز داشتم خواستم و کتاب هایی یافتم که نام آنها به بسیاری از مردم نرسیده بود و من هم پیش از آن ندیده بودم و پس از آن هم ندیدم . پس این کتاب ها را خواندم و از آنها سود برداشتم و اندازه هر مردی را در دانش دریافتم و چون به سن هجده سالگی رسیدم ، از همه این دانش ها فارغ آمدم .
به این ترتیب وی در علوم مختلف از جمله حکمت ، منطق و ریاضیات – که خود شامل عدد ، هندسه ، نجوم و موسیقی است – تسلط یافت .
وی با وجود پرداختن به کار سیاست در دربار منصور ، پادشاه سامانی و دستیابی مقام وزارت ابوطاهر شمس الدوله دیلمی و نیز درگیر شدن با مشکلات ناشی از کشمکش امرا – که سفرهای متعدد و حبس چند ماهه وی توسط تاج الملک ، حاکم همدان ، را به دنبال داشت – بیش از صدها جلد کتاب و تعداد بسیاری رساله نگاشته که هر یک با توجه به زمان و احوال او به رشته تحریر در آمده است . وقتی در دربار امیر بود و آسایش کافی داشت و دسترسی اش به کتب میسر بود ، به نوشتن کتاب قانون در پزشکی ، یا دائره المعارف بزرگ فلسفی خود کتاب شفا مشغول می شد . اما در هنگام سفر فقط یادداشت ها و رساله های کوچک می نگاشت . در زندان به نظم اشعار می پرداخت و یا تاملات دینی را با اسلوبی که خالی از جمال نباشد مقید می نمود .
از میان تالیفات ابن سینا ، شفا در فلسفه و قانون در پزشکی شهرتی جهانی یافته است . کتاب شفا در هجده جلد در بخش های علوم و فلسفه ، یعنی منطق ، ریاضی ، طبیعیات و الاهیات نوشته شده است . منطق شفا امروز نیز همچنان به عنوان یکی از معتبرترین کتب منطق اسلامی مطرح است و طبیعیات و الاهیات آن هنوز مورد توجه علاقمندان است . کتاب قانون نیز – که تا قرن ها از مهمترین کتب پزشکی به شمار می رفت – شامل مطالبی درباره قوانین کلی طب ، داروهای ترکیبی و غیر ترکیبی و امراض مختلف می باشد . این کتاب در قرن دوازدهم میلادی همراه با آغاز نهضت ترجمه به زبانهای لاتین ترجمه شد و تا امروز به زبان های انگلیسی ، فرنسه و آلمانی نیز برگردانده شده است . قانون – که مجموعه مدونی از کل دانش طبی باستانی و اسلامی است – به عنوان متن درسی پزشکی در دانشگاه های اروپایی مورد استفاده قرار می گرفت و تا سال 1650 میلادی در کنار آثار جالینوس و موندینو در دانشگاه های لوون و مون پلیه تدریس می شد .
ابن سینا در زمینه های مختلف علمی نیز اقداماتی ارزنده به عمل آورده است . او اقلیدس را ترجمه کرد . رصدهای نجومی را به عمل درآورد و اسبابی نظیر ورنیه کنونی ابداع نمود . در زمینه حرکت ، نیرو ، فضای بی هوا ( خلا ) ، نور ، حرارت و چگالی تحقیقات ابتکاری داشت . رساله وی درباره کانی ها یا مواد معدنی تا قرن سیزدهم در اروپا مهمترین مرجع علم زمین شناسی بود .
درباره این رساله فیگینه در کتاب دانشمندان قرون وسطی چنین آورده است : در این رساله فصلی است به نام اصل کوه ها که بسیار جالب توجه است . در آنجا ابن سینا می گوید : ممکن است کوه ها به دو علت به وجود آمده باشند . یکی برآمدن قشر زمین . چنان که در زمین لرزه های سخت واقع می شود و دیگر جریان آب که برای یافتن مجرا ، سبب حفر دره ها و در عین حال سبب برجستگی زمین می شود . زیرا بعضی از زمین ها نرم هستند و بعضی سخت . آب و باد قسمتی را می برند و قسمتی را باقی می گذارند . این است علت برخی از برجستگی های زمین .
ابن سینا به واسطه عقل منطقی و نظام یافته اش – که حتی در طب نیز تلاش داشت مداوا را تا سرحد امکان تابع قواعد ریاضی سازد – تسلط بر فلسفه را کمال برای یک دانشمند می دانست . وی برای آگاهی از اندیشه های ارسطو و درک دقیق آن ، آن گونه که خود در شرح احوالش نوشته است ، ۴۰ بار کتاب مابعدالطبیعه را خواند و در نهایت با استفاده از شرحی که ابونصر فارابی درباره آن کتاب نوشته بود ، به معانی آن راه یافت . بوعلی در دوران عمر خود از لحاظ عقاید فلسفی دو دوره مهم را طی کرد . اول دوره ای که پیرو فلسفه مشاء و شارح عقاید و معارف ارسطو بود و دوم دوره ای که از آن عقاید عدول کرد و به قول خودش طرفدار حکت مشرقین و پیرو مکتب اشراق شد .
وی به پشتوانه تلاش یک صد ساله ای که پیش از او از سوی کسانی همچون الکندی و فارابی برای شکل گیری فلسفه اسلامی صورت گرفته بود ، موفق شد نظام فلسفی منسجمی را ارائه دهد . با توجه به این که پیش از او مقدمات این کار فراهم شده بود ، کار و وظیفه ابن سینا این بود که مشکلات و پیچیدگی ها را کشف و حل کند و آنها را به نحوی مظبوط و موجز شرح نماید . فروع جزئی را به تصول شامل ارتباط دهد و اطراف آن را به هم بیاورد .
او با ارائه نظر خود در مورد نحوه ارتباط و نسبت بین مفاهیم کلی مثل انسان ، فضیلت و جزئیات حقیقی به یکی از پرسشهای علمای قرون وسطی – که مدت های طولانی ذهن آنها را به خود مشغول کرده بود - پاسخ داد . تاثیر آرای فلسفی ابن سینا ، همچون آموزه های طبی او ، به جز در قلمرو اسلامی ، در اروپا نیز امری قطعی است . آلبرتوس ماگنوس ، دانشمند آلمانی فرقه دومینیکی (۱۲۰۰ تا ۱۲۸۰ میلادی ) نخستین کسی بود که در غرب تفسیر و شرح جامعی بر فلسفه ارسطو نوشت . به همین دلیل اغلب او را پایه گذار اصلی ارسطوگرایی مسیحی می دانند . وی که جهان مسیحیت را با سنت ارسطویی الفت داد ، در شناخت آثار ارسطو سخت به ابن سینا متکی بود .
همچنین فلسفه ما بعد الطبیعه ابن سینا ، خلاصه مطالبی است که متفکران لاتینی دو قرن بعد از او بدان رسیدند و توانستند مذاهب مختلف فلسفی را در فلسفه مدرسی هماهنگ کنند .
ابوعلی سینا در سال ۴۲۸ هجری قمری ، زمانی که تنها ۵۸ سال داشت ، در حالی رخت از جهان بربست که با ادای دین خود به دانش بشری ، نامی به صلابت تمدن ایرانی از خود به جای گذاشت .
نظر یادتون نره(((( ))))
زندگینامه آلبرت انیشتین
مقدمه
این سخن بسیار گفته شده است که برای پی بردن به ساختمان پرکاهی با عمق و دقت ؛باید جهان را به درستی شناخت امّا آن کس که بتواند با چنین عمق و دقتی به ساختمان پرکاهی پی برد. در هیچ یک از امور جهان نکته تاریکی نخواهدیافت ، من برای شرح حال و زندگی انیشتن را نه برای ریاضدانان ونه برای فیزیکدانان ،نه برای اهل فلسفه نه برای طرفداران استقلال یهود بلکه برای آن کسانی که می خواهند چیزی از جهان پرتناقض قرن بیستم درک کنند . و اینک شرح حال زندگی او از کودکی تا پابان عمر :
آلبرت انیشین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد . امّا شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است . زیرا یک سال بعد از تولّد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید.
پدر آلبرت ، هرمان انیشتین کارخانه ی کوچکی برای تولید محصولات الکتروشیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهره برداری می کرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کامل نداشت .پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گرچه با حکومت پروسی ها مخالفت داشت امّا امپراتوری جدید آلمان را ستایش می کرد و صدراعظم آن « بیسمارک » و ژنرال «مولتکه » و امپراتور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی می داشت.
مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت بیش از پدر زندگی را جدی می گرفت و زنی بود از اهل هنر و صاحب احساساتی که خاصّ هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار موسیقی بود.
آلبرت کوچولو به هیچ مفهوم کودک عجوبه ای نبود و حتّی مدّت زیادی طول کشید تا سخن گفتن آموخت بطوریکه پدر و مادرش وحشت زده شدند که مبادا فرزندشان ناقص و غیرعادی باشد امّا بالاخره شروع به حرف زدن کرد ولی غالباً ساکت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را که ما بین کودکان انجام می گرفت و موجب سرگرمی کودک و محبّت فی ما بین می شود را دوست نداشت .
آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال دیگر طبق تعالیم کاتولیک تحصیل کرد و از آن لذّت فراوان و بود وحتّی در مواردی از دروس که به شرعیات و قوانین مذهبی کاتولیک بستگی داشت چنان قوی شد که می توانست در هر مورد که همشاگردانش قادر نبودند به سوألهای معلّم جواب دهند او به آنها کمک می کرد.
انیشتین جوان در ده سالگی مدرسه ابتدائی را ترک کرد و در شهر مونیخ به مدرسه متوسطه «لوئیت پول» وارد شد . در مدرسه متوسطه اگر مرتکب خطایی می شدند راه و رسم تنبیه ایشان آن بود که می بایست بعد از اتمام درس ، تحت نظر یکی از معلّمان ، در کلاس توقیف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگیز کلاسهای درس ، این اضافه ماندن شکنجه ای واقعی محسوب می شد.
ذوق هنری:
ذوق هنری انیشتین چنان بود که او وقتی پنج ساله بود روزی پدرش قطب نمایی جیبی را به وی نشان داد . خاصّیت اسرار آمیز عقربه مغناطیسی در کوک تأثیر عمیقی گذاشت با وجود آنکه هیچ عامل مرئی در حرکت عقربه تأثیری نداشت کودک چنین نتیجه گرفت در فضای خالی باید عاملی وجود داشته باشد که اجسام را جذب کند.
وقتی که انیشتین پانزده ساله بود حادثه ای اتفاق افتاد که جریان زندگی او را به راه جدیدی منحرف ساخت : هرمان پدر او در کار تجارت خویش با مشکلاتی مواجه شد و در پی آن صلاح را در آن دیدند که کارخانه خود را در مونیخ بفروشد و جای دیگری را برای کسب و کار خود ترتیب دهند. از آن جا که وی خوش بین و علاقمند به کسب لذّتهای بود تصمیم گرفت که به کشوری مهاجرت کند که زندگی در آن با سعادت بیشتری همراه باشد و به این منظور ایتالیا را انتخاب کرد و در شهر میلان مؤسسه ی مشابهی را ایجاد کرد. هنگامیکه وارد شهر میلان شدند آلبرت به پدر خود گفت که قصد دارد تابعیت کشور آلمان را ترک گوید. آقای هرمان به وی تذکر داد که این کار زشت ونابهنجار است .
دوران دانشجویی:
در این دوران مشهورترین مؤسسه فنی در اروپا مرکزی به استثنای آلمان ، مدرسه ی دارالفنون سوئیس در شهر زوریخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبان شرکت کرد ولی بخاطر اینکه درعلوم طبیعی اطلاّعاتی وسیع نداشت درامتحان پذیرفته نشد. با این حال مدیر دارالفنون زوریخ تحت تأثیر اطلاّعات وسیع او در ریاضیات واقع شد و از او درخواست کرد که دیپلم متوسطه ای را که برای ورود به دارالفنون لازم است در یک مدرسه سوئیسی بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر کوچک «آآرائو»که با روش جدیدی اداره می شد معرفی کرد. بعد از یک سال اقامت در مدرسه مذبور دیپلم لازم را بدست آورد و در نتیجه بدون امتحان در دارالفنون زوریخ پذیرفته شد. با این که درس های فیزیک دارالفنون آمیخته با هیچ گونه عمق فکری نبود باز هم حضور در آنها آلبرت را تحریک کرد که کتب جستجوکنندگان بزرگ این را مورد مطالعه قرار دهد. او، آثار استادان کلاسیک فیزیک نظری از قبیل: بولترمان،ماکسول و هوتز را با حرص عجیبی مطالعه کرد. شب و روز اوقات او با مطالعه این کتابها می گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه ای آشنا شد که چگونه بنیان ریاضی مستحکمی ساخت. او درست در خاتمه قرن 19 تحصیلات خود راپایان داد و به مسأله مهم تهیه شغل مواجه شد.
از آنجا که نتوانست مقام تدریسی در مدرسه پولی تکنیک بدست آورد تنها راهی باقی ماند وآن این بود که چنین شغل و مقامی در مدرسه ی متوسطه ای جستجو کند.
اکنون سال 1910 شروع شده و آلبرت بیست و یک سال داشت و تابعیت سوئیس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمی خصوصی گردید و پذیرفته شد. انیشتین از کار خود راضی و حتّی خوشبخت بود که می تواند بهپرورش جوانان بپردازد امّا بزودی متوجّه شد که معلمّان دیگر نیکی را او می کارد ضایع و فاسد می کنند و این شغل را ترک کرد. بعد از این دوران تاریک ، ناگهان نوری درخشید و بعد از مدّتی در دفتر ثبت اختراعات مشغول به کار شد و به شهر«برن» انتقال یافت. کمی بعد از انتقال به شهر برن انیشتین با میلواماریچ همشاگرد قدیم خود در مدرسه ی پولی تکنیک ازدواج کرد و حاصل آن دو پسر پی در پی بود که اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. کار انیشتین در دفتر اختراعات خالی از لطف نبود و حتّی بسیار جالب می نمود وظیفه ی وی آن بود که اختراعات را که به دفتر مذبور می آوردند مورد آزمایش اوّلیه قرار می داد. شاید تمرین در همین کار موجب شده بود که وی با قدرت خارق العاده و بی مانند بتواند همواره نتایج اصلی و اساسی هر فرض و نظریه جدیدی را با سرعت درک و استخراج کند. چون انیشتین به خصوص به قوانین کلی فیزیک علاقه داشت و به حقیقت در صدد بود که با کمک محدودی میدان وسیع تجارت را به وجهی منطقی استنتاج کند.
در اواخر سال 1910 کرسی فیزیک نظری در دانشگاه آلمانی پراگ خالی شد. انتصاب استادان این قبیل دانشگاهها طبق پیشنهاد دانشکده بوسیله ی امپراتور اتریش انجام می گرفت که معمولاً حقّ انتخاب خویش را به وزیر فرهنگ وا می گذاشت. تصمیم قطعی برای انتخاب داوطلب ، قبل از همه ، بر عهده ی فیزیکدانی به نام« آنتون لامپا » بود و او برای انتخاب استاد دو نفر را مدّ نظر داشت که یکی از آنها «کوستاویائومان» و دیگری«انیشتین» بود. «یائومان» آن را نپذیرفت و پس از کش و قوسها فراوان انیشتین این مقام را پذیرفت. وی صاحب دو ویژگی بود که موجب گردید وی استاد زبردستی گررد. اوّلین آنها این بود که علاقه ی فراوان داشت تا برای عدّه ی بیشتری از همنوعان خود وبخصوص کسانیکه در حول وحوش او می زیسته اند مفید باشد. ویژگی دوّم او ذوق هنریش بود که انیشتین را وا می داشت که نه فقط افکار عمومی خود را به نحوی روشن و منطقی مرتّب سازد بلکه روش تنظیم و بیهن آنها به نحوی باشد که چه خود او و چه مستهعان از نظر جهان شناسی نیز لذّت می برند.
هدف انیشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد تئوری نسبی سال 1905 که در آن انیشتین فقط به حرکت مستقیم الخط متشابه پرداخته بود انیشتین با کمک از «اصل تعادل» پدیدههای جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بوده اند و می توانست صحت نظریه جدید او را از لحاظ تجربی تأیید کرد.
عزیمت از پراگ:
در مدّتی که انیشتین در پراگ تدریس می کرد نه فقط نظریه جدید خود را درباره غیر وی بنا نهاد بلکه با شدّت بیشتری نظریه ی خود را درباره ی کوآنتوم نو را که در شهر برن شروع کرده بود ، توسعه داد. با همه ی این تفاصیل انیشتین به دانشگاه پراگ اطّلاع دادکه در خاتمه دوره تابستانی سال 1912 خدمت این دانشگاه را ترک کرد. عزیمت ناگهانی انیشتین از شهر پراگ موجب سر وصدای بسیار در این شهر شد در سر مقاله بزرگترین روزنامه ی آلمانی شهر پراگ نوشته شد:«که نبوغ و شهرت
فوق العاده انیشیتن باعث شد که همکارانش او را مورد شکنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ ترک کرد.» انیشتین عازم شهر زوریج گردید و در پایان سال 1912 با سمت استادی مدرسه ی پولی تکنیک زوریج مشغول به کار شد شهرت انیشتین به تدریج تا آنجا رسیده بود که بسیاری از مؤسسات و سازمانهای علمی جهان علاقه داشتند که وی بعنوان عضو وابسته با مؤسسه ایشان در ارتباط یابد. سالها بود که مقامات رسمی آلمان کوشش می کردند که شهر برلن نه فقط مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی باشد بلکه در عین حال کانون فعّالیّت هنری و علمی نیز محسوب گردد بهمین جهت از انیشتین دعوت بعمل آوردند. مدّت کمی بعد از ورود انیشتین به برلن ، انیشتین از زوجه ی خویش هیلوا که از جنبههای مختلف با او عدم توافق داشت جدا گردید و زندگی را با تجرد می گذارند. هنگامیکه به عضویت آکادمی پاشاهی انتخاب شد سی و چهار سال سن داشت و نسبت به همکاران خود که از او مسن تر بودند بیش از حد جوان می نمود. در این حال همه انیشتین را در وهله ی اوّل مردی مؤدب ودوست داشتنی به نظر می آوردند.
فعّالیّت اصلی انیشتین در برلن این بود که با همکاران خویش و یا دانشجویان رشته ی فیزیک درباره ی کارهای علمی مصاحبه و مذاکره کند وآنها را در تهیه برنامه ی جستجوی علمی راهنمایی کند. هنوز یکسال از اقامت انیشتین در برلن نگذشته بود که ماه اوت 1914 جنگ جهانی شروع شد. در مدّت جنگ جهانی اوّل ، روزنامه های برلن همه روزه از وقایع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان بود. در عین حال انیشتین در منزل خود با دختر عمه ی خویش الزا آشنایی پیدا کر. الزا زنی مهربان و خونگرم بود و همچنین او از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت با اینحال انیشتین با او ازدواج کرد. جنگ بین المللی و شرایط معرفت النفسی که در نتیجه ی آن بر دنیای علم تحصیل گردید مانع از آن نشد که انیشتین با حرارت فوق العاده به توسعه وتکمیل نظریه ی ثقل خویش بپردازد. وی با پیمودن راه تفکّری که در پراگ و زوریخ
پیش گرفته بود توانست در سال 1916 نظریه ای برای ثقل بپردازد. و جاذبه ی عمومی بنا نهد که بلکی مستقل از نظریه های گذشته و از نظر منطقی دارای وحدت کامل بود.
اهّمیّت نظریه جدید به زودی مورد تأیید و توجّه دانشمندانی واقع گردید که دارای قدرت خلاق علمی بودند تأیید تجربی نظریه انیشتین توجّه عموم مردم را به شدّت جلب کرده بود از این پس دیگر انیشتین مردی نبود که فقط مورد توجّه دانشمندان باشد و بس. به زودی وی نیز همچون زمامداران مشهور ممالک ، بازیگران بزرگ سینما و تئاتر شهرت عام بدست آورد.
مسافرتهای انیشتین:
تبلیغات مخالف و حملاتی که علیه انیشتین می شد موجب گردید که در تمام ممالک جهان و در همه ی طبقات اجتماعی توجّه عموم مردم به سوی تئوریهای او جلب شود. مفاهیمی که برای تودههای مردم هیچگونه اهّمیّتی نداشته است وعامه ی ایشان تقریبأ چیزی از آن درک نمی کردند موضوع مباحث سیاسی گردید. انیشتین دراین زمان سفرهای خود را آغاز کرد ابتدا به هلند، بعد به کشورهای چک و اسلواکی، اسپانیا، فرانسه، روسیه، اتریش، انگلیس، آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر. امّا نکته قابل توجّه این است که وقتی انیشتین و همسر او به بندرگاه نیویورک شدند با استقبال شدید و تظاهرات پر شوری مواجه شدند که به احتمال قوی نظیر آن هرگز هنگام ورود یکی از دانشمندان رخ نداده بود .
انیشتین به آسیا وبه کشورهای چین، ژاپن و فلسطین سفر کرده است و این خاتمه ی سفرهای او بود. درسال 1924 بعد از مسافرتهای متعدد به اکناف جهان انیشتین بار دیگر در برلن مستقر گردید. حملات همچنان بر او ادامه داشت و نظریات او را بعنوان بیان افکار قوم یهود و به سوی فاشیسم می دانستند به این دلیل انیشتین به شهر پرنیستون در آمریکا می رود. بعد از چندی همسرش الزا در سال 1936 از دنیای می رود و خواهر انیشتین که در فلورانس بود به شهر پرنیستون نزد برادرش آمد. در همین دوران انیشتین تابیعت کشور آمریکا را می پذیرد. انیشتین در سال 1945 طبق قانون بازنشستگی مقام استادی مؤسسه مطالعات عالی پرنیستون را ترک کرد ولی این تغییر سمت رسمی ، تغییری در روش زندگی و کار او به وجود نیاورد وی کماکان در پنیستون بسر می برد و در مؤسسه ی مذبور تجسّسات خود را ادامه دهد.
آخرین سالهای زندگی انیشتین:
این دوران تجسّس در نیمه انزوای شهر پرنیستون به تدریج با اصطراب و احتشاش آمیخته می شد. هنوز ده سال دیگر از زندگی انیشتین باقی مانده بود لیکن این دوره ی ده ساله درست مصادف با هنگامی بود که عهد بمب اتمی شروع می گردید و بشریّت تمرین و آموزش خویش را در این زمینه آغاز می کرد. بنابراین مسأله واقعی که برای او مطرح شد موضوع چگونگی پیدایش بمب اتمی نبود با وجود اینکه منظور ما در این جا دادن چشم اندازی مختصر از روابط انیشتین با حوادث بزرگ سیاسی آخرین سالهای زندگی او می باشد باز هم اگر از دو موضوع اساسی یاد نکنیم همین چشم انداز هم ناقص خواهد بود یکی از آنها نامه ی مشهور است که وی می بایست برای همکاری خود در شوروی بفرشد و دوّم شرح وقایعی است که در اوضاع و احوال فیزیکدانان آمریکایی ، خاصه دانشمندان اتمی ، در داخل مملکت خودشان تغییر بسیار ایجاد کرد.
اکنون می توانیم بصورت شایسته تری همه ی آنچه را که گهگاه موجب تیره شدن پایان زندگی وی می شد مشاهده کنیم و سر انجام روز هجدهم آوریل 1955 بزرگترین دانشمند و متفکر قرن بیستم ، پیغمبر صلح و حامی و مدافع محنت دیدگان جهان ، مردی که احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه ی مردان جهان بوده است ، در شهر پرنیستون واقع در ممالک متحده آمریکای شمالی از زندگی وتفکر و مبارزه دست کشید و از دار دنیا رفت و در گذشت.
در پایان به اظهار نظرهای برخی از مشاهیر درباره ی انیشتین بعد از وفات وی می پردازیم:
پیشر فتی که انیشتین نصیب معرفت ما درباره ی طبیعت کرد از قدرت مهمّ جهان ‹امروزی خارج است. فقط نسلهای آینده خواهند توانست مفهوم واقعی آن را درک کند. › « دکتر هارولددوز رئیس دانشگاه پرنیستون در آمریکا »
« وی دانشمند بزرگ این عصر و به واقع یکی از جویندگان عدالت و راستی بود که هرگز با نا راستی و ظلم مصالحه نکرد.» «جواهر لعل نهر نخست وزیر هند»
یاد او زنده و روحش شاد باد .
نظر یادتون نره
توماس ادیسون
نظر یادتون نره
پروفسور سید محمود حسابی فرزند سید عباس حسابی «معزالسلطنه» در سال 1281 هجری شمسی از پدر و مادری تفرشی در تهران متولد شد. پس از چهار سال، به همراه خانواده (پدر، مادر و برادر) عازم شامات گردیدند. در هفت سالگی، تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت، با تنگدستی و مرارت های دور از وطن، در مدرسه کشیش های فرانسوی آغاز، و همزمان توسط مادر فداکار، متدین و فاضله خود، خانم گوهرشاد حسابی، تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفت. | |
استاد، قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشت. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، منشات قائم مقام نیز اشراف کامل داشت. شروع تحصیلات متوسطه ایشان مصادف با آغاز جنگ جهانی اول و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو، پس از دو سال تحصیل در منزل، برای ادامه به کالج آمریکایی بیروت رفت. در هفده سالگی لیسانس ادبیات، در نوزده سالگی لیسانس بیولوژی و پس از آن مدرک مهندسی راه و ساختمان را اخذ نمود. در آن زمان، با نقشه کشی و راهسازی به امرار معاش خانواده کمک می کرد. استاد همچنین در رشته های پزشکی، ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات آکادمیک پرداخت. شرکت راهسازی فرانسوی که استاد در آن مشغول به کار بود، به پاس قدردانی، ایشان را برای ادامه تحصیل به کشور فرانسه اعزام کرد و بدین ترتیب در سال 1924 میلادی به مدرسه عالی برق پاریس وارد و در سال 1925 میلادی فارغ التحصیل شد. همزمان با تحصیل در رشته معدن، در ر اه آهن برقی فرانسه مشغول به کار گردید و پس از پایان تحصیل در این رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت «سار» آغاز کرد. سپس به دلیل وجود روحیه علمی، به تحصیل و تحقیق در دانشگاه سوربن، در رشته فیزیک، پرداخت و در سال 1927 میلادی، در بیست و پنج سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را با ارائه رساله ای تحت عنوان «حساسیت سلول های فتوالکتریک» با درجه عالی دریافت کرد. استاد با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنایی داشت. ایشان در چند رشته ورزشی نیز موفقیت هایی کسب کرد که از آن میان می توان به دیپلم نجات غریق در رشته شنا اشاره نمود. دکتر سید محمود حسابی بینان گذار مرکز انرژی اتمی ایران در اواخر جنگ جهانی دوم و با پیدایش انرژی اتمی و تحقق پیش بینی اوایل قرن بیستم دانشمند نابغه این قرن «آلبرت اینشتین» درباره تبدیل جرم به انرژی، در سطحی قابل ملاحظه یک سوال و یک نگرانی جوامع بشری را فرا گرفت. نگرانی مطرح شده ترس مردم، دانشمندان و شخصیت های سیاسی جهان از دامنه گسترش استفاده از این نیرو در آینده به عنوان سلاحی مخرب و نابود کننده و وسیله ای برای ارعاب ملت ها در عرصه سیاسی و اقتصادی جهان بود. همان ترس که هنوز هم سایه تردید و وحشت را بر جوامع بشری گسترده است و حضور این ترس با نگرانی های مطرح شده در مقالات، کتب و سخنرانی ها در میان روشنفکران و ظهور فیلم هایی نظیر «روز بعد» در میان ملت ها نمایان می گردد. و اما سوال مطرح شده از دید کسانی که با اعتقاد به تلاش در جهت تداوم حضور مسالمت آمیز بشر در عرصه جهان، این پدیده را وسیله ای برای پیشبرد اهداف انسانی می خواستند، نحوه به کارگیری آن در خدمت به علم و پیشرفت و توسعه در عرصه های صنعت بود. این گروه با این باور که باید از هر رویدادی در جهت مثبت استفاده و صرفاً جنبه های منفی هر پدیده را ملاک ارزش یابی آن قرار نداد، معتقد بودند انرژی اتمی نیز همانگونه که اینشتین می خواست، می تواند در خدمت صلح و امنیت قرار گیرد و از امکانات نهفته و بی پایان آن در عرصه های مختلف علمی استفاده شود. بازتاب جهانی این تفکر تشکیل کمیته استفاده صلح جویانه از انرژی اتمی تحت نظارت سازمان ملل بود. در کشورهای مختلف هم اندیشمندان و بزرگان علم و فرهنگ، بنابر اعتقاد و نگرش خود، انجام امر را پی گیر می کردند. در ایران، کسی که با نگرش مثبت در فکر ایجاد مرکزی برای مطالعات بر روی این پدیده جدید بر تأسیس یک مرکز اتمی پافشاری می کرد، پروفسور سید محمود حسابی بود. وی در این زمینه با پی گیری های مکرر و حضور در کمیته ها و کمیسیون های تصمیم گیری، فعالیت خود را با تأسیس مرکزی برای آزمایش انرژی اتمی در دانشگاه تهران از اوایل دهه سی هجری شمسی آغاز کرد که همراه با یک سلسله فعالیت های بین المللی، از قبیل: شرکت ایشان در کنفرانس های «استفاده صلح جویانه از انرژی اتمی» در ژنو و بازدید از مراکز تحقیقاتی انرژی اتمی کشورهای پیشرفته چون شوروی و انگلستان، منجر به تأسیس سازمان های انرژی اتمی و حرکت ایران در عرصه علوم اتمی گردید. آن چه در ادامه آورده می شود، نظری گذرا بر فعالیت های استاد در زمینه راه اندازی مراکز مطالعات انرژی اتمی در ایران است. پروفسور سید محمود حسابی، که با اندوخته ای از دانش روز و کسب مدارج عالی تحصیلی و علمی در چندین رشته مهندسی و مطالعات جامع در علوم پایه به عنوان اولین فردی که در ایران دارای دکترای فیزیک بود به کشور بازگشت، برای نخستین بار موضوع پیشرفتهای اتمی جهان را در ایران مطرح و توجه افراد را به این مهم جلب کرد که ایران نباید دراین رشته علمی، که ترقی آینده جهان بدان وابسته است، از سایر کشورها عقب بماند. استاد در زمانی از انرژی اتمی در کشور صحبت کرد که درایران کم تر کسی بود درباره اتم یا انرژی اتمی اطلاعات یا معلوماتی حتی عادی داشته باشد. در آن ایام، دانشجویان دارالمعلمین عالی، که از شاگردان اولیه استاد بودند، نقل می کردند: استاد در حین تدریس رشته های مختلف علوم جدید، به ویژه فیزیک، در مورد اتم و انرژی نکات علمی جالب کم سابقه ای را مطرح می کرد. این مباحث برای دانشجویان بسیار تازه و جذاب بود و علی رغم این که تشریح مسائل علمی مربوط به اتم بسیار پیچیده بود، استاد آن را به زبان ساده برای دانشجویان شرح می داد و فواید و اهمیت شناخت اتم و تأثیر و تحول ناشی از آن را در علم و زندگی بشر بیان می کرد. علاوه بر این، در همان ایام برای روشن شدن اذهان عمومی چند مقاله نیز از پروفسورحسابی در مطبوعات آن زمان و بولتن های منتشره از سوی دانشگاه تهران درج شده است که تا آن زمان سابقه نداشته و بی تردید می توان گفت این پژوهش ها، نخستین مقالاتی است که درباره اتم در کشور ما نوشته شده است. در واقع، فکر و اندیشه تأسیس مرکز انرژی اتمی برای ایران در اوایل سال 1331 به صورت یک ایده مهم توسط استاد شکل گرفت و در این ایام بود که ایشان تلاش خود را برای شناساندن اهمیت انرژی اتمی به قشر تحصیل کرده و مسئولان امور آغاز کرد. استاد که بخش عمده ای از مطالعات و پژوهش های خود را در زمینه انرژی اتمی گذرانده بود، فکر تأسیس مرکز اتمی را در میان دانشگاهیان ایجاد و به تدریج با اقدامات اساسی تری این امر را پی گیر کرد. بر اساس اسناد و مدارک موجود، در همه مراحل اولیه اقدامات، یعنی: از طرح مساله و نامه نگاری به مسوولان، تا مهم ترین اقدامات مربوط به ایجاد مرکز انرژی اتمی، استاد حضور داشت و موارد را پی گیر کرد تا به تدریج منجر به تشکیل شورای انرژی اتمی در دانشگاه تهران و بعد سایر مراکز گردید. نخستین گام اجرایی برای تأسیس مرکز انرژی اتمی ایران توسط ایشان در سال 1332 برداشته شد. در آن ایام، استاد، که کرسی تدریس فیزیک در دانشگاه تهران را داشت، از مسوولان می خواهد تا نسبت به فراهم ساختن مقدمات ایجاد یک مرکز اتمی در دانشگاه تهران اقدام کنند. براساس پیشنهادهای ایشان، در سال 1333 مبلغ یک میلیون تومان در بودجه دپارتمان فیزیک دانشگاه تهران جهت تهیه وسایل و سفارش برخی از اسبابهای آزمایشگاه اتمی به کشورهای خارجی منظور می شود و استاد نسبت به سفارش اقلام مورد نیاز اقدام می کند. برای سفارش دادن چنین وسایلی، سفارش دهنده می بایست آگاهی و احاطه کامل علمی به انرژی اتمی داشته باشد. در آن موقع پروفسور حسابی تنها شخصیتی بود که این آگاهی را داشت. استاد در این مورد برای شاگردان خود در دانشگاه نقل می کرد: وقتی ایشان انرژی اتمی را در کشور شروع کرد، این مهم فقط در دو اتاق، در دالان طبقه اول دانشکده علوم راه افتاد که این محل در مقابل اتاق رئیس دانشکده ـ اتاق خود ایشان ـ واقع بود. با این که در آن روزها فقط سه ـ چهار کشور بودند که انرژی اتمی را شروع کرده بودند و ما در مقایسه از بسیاری از کشورها جلوتر بودیم، ولی متأسفانه در کشور ما عده ای از مسوولان با این مهم مخالفت می کردند. شاید بهتر است بگوییم بی اطلاع بودند و از سوی مسوولان کمکی برای انجام این امر نمی شد. در آن روز، فقط با استفاده از بودجه دانشکده علوم که بسیار محدود بود، استاد وسایل لازم برای این کار را به خارج سفارش داد تا حداقل تجهیزات تأمین و کار شروع شود. بودجه آزمایشگاه دانشکده علوم بسیار محدود بود و برای کارهای جاری استفاده می شد و حتی همکاران آقای دکتر خیلی تعجب کرده بودند که ایشان چطور توانسته اند با این پول کم، علم جدیدی را در ایران راه بیندازند. در آن زمان، افرادی که با فشار آشنایان سمت هایی را که حق شان نبود اشغال کرده بودند، دائم نگران بودند که کارهای جدید پروفسور حسابی موقعیت شغلی آنها را به خطر انداخته و یک روز جای آنها را بگیرد و دائم سعی می کردند نگذارند استاد کاری نو انجام دهد. ولی خوشبختانه با ایستادگی و پی گیری شبانه روزی، بالاخره ایشان این علم را هر طور که بود به کشور آورد؛ آن هم در شرایطی که فقط چند کشور پیشرفته از این امکانات برخوردار بودند. در سال 1334، پیرو پافشاری های استاد جهت راه اندازی مرکز مطالعه انرژی اتمی در دانشگاه تهران و در پاسخ به دعوت آکادمی علوم شوروی، ایشان به کنفرانس مذکور اعزام شد. شرح این کنفرانس که در تیرماه 1334 در مسکو برگزار شد و وقایع جالبی مانند بازدید ایشان از مراکز و نیروگاه های مختلف اتمی شوروی و ملاقات با چرنکوف، دانشمند معروف شوروی و برنده جایزه نوبل، در سفرنامه زیبایی که استاد در پی این سفر به وزارت امور خارجه و دانشگاه تهران و سایر مراجع ذی ربط دادند، باعث شد تا در بهمن ماه همان سال وزارت امور خارجه پیشنهاد تأسیس کمیسیون انرژی اتمی در دانشگاه تهران برای بررسی مساله انرژی اتمی را ارائه کند. یکی از اسناد مهمی که به پیشینه چگونگی تأسیس مرکز انرژی اتمی در کشور ما مربوط می شود و نقش اساسی استاد را درا ین زمینه آشکار می سازد، گزارشی است که در هفدهم بهمن ماه 1334 از طرف یک کمیسیون سه نفری، که برای رسیدگی به این پیشنهاد تشکیل شده بود، برای رئیس وقت دانشگاه تهران نوشته شده است. درگزارشی که کمیسیون رسیدگی به پیشنهاد وزارت امورخارجه به ریاست دانشگاه تهران ارائه داده، آمده است: این کمیسیون «در ساعت 9 صبح روز سه شنبه 17 بهمن ماه 1334 در دبیرخانه دانشگاه با حضور آقای دکتر حسابی، دکتر جناب، دکتر بازرگان تشکیل شد و نامه وزات امور خارجه قرائت شد.» سپس، درادامه توضیح داده شده است که اساتید فیزیک از چند سال پیش ملاقات ها و مکاتباتی به این منظور انجام داده اند و با توجه به عدم نتیجه گیری مثبت، از طریق دانشگاه اقدام به سفارش وسایل اولیه لازم برای تأسیس یک آزمایشگاه اتمی نموده اند و مشکل اساسی در امر تکمیل این آزمایشگاه بالا بودن هزینه تجهیزات مورد نیاز بوده و با محدودیت بودجه دانشگاه تجهیز آزمایشگاه امکان پذیر نگردیده است. به این ترتیب، نخستین کمیسیون انرژی اتمی ایران متولد و مقر آن دانشگاه تهران تعیین می شود. در این جلسه، مطالب و نکات جالبی به ریاست وقت دانشگاه تهران اعلام می گردد تا موضوع را به اطلاع وزارت امور خارجه برساند.
نظریات تلخیص شده کمیسیون به این شرح می باشد: 1- دانشگاه تهران از دو سال قبل فعالیتهایی را در زمینه تأسیس یک آزمایشگاه اتمی آغاز کرده است. برای تأسیس یک آزمایشگاه اتمی حدود 4 میلیون دلار لازم است. همچنین برای نگهداری مـؤسسه و هزینه مستمر سالیانه با در نظر گرفتن حقوق تکنیسین ها و مخارج اعزام محصلین، سالیانه نیم میلیون دلار مورد نیاز است. 2- دانشگاه تهران در هفتم اسفندماه 1333 طی نامه ای به مقام های مرکز اتمی خارج راهیابی کرده است که چگونه محصلین ایران می توانند برای تحصیل علوم اتمی در دانشگاه های خارج تحصیل کنند. 3- به پیشنهاد دپارتمان فیزیک دانشگاه تهران، در سال 1333 مبلغ یک میلیون تومان برای تهیه وسایل مقدماتی آزمایشگاه اتمی اختصاص یافته است. با تهیه وسایل مورد نظر، که قسمت عمده آن عبارت از یک رآکتور صد کیلو واتی و یک سینکر و سیکلوترون به قدرت فقط 30 میلیون الکترون ولت می باشد، می توان محصلین را دراین رشته تا حدی تربیت نمود تا در مدت نسبتاً کمی بتوانند معلومات خود را در دانشگاه های خارج تکمیل کنند. همچنین، شرایط برای انجام مطالعات و پژوهش های علمی روز تا حدی فراهم می گردد. کمیسیون پیشنهاد دارد: بدون فوت وقت لازم است دانشگاه تهران به کمک دولت مقدمات تهیه وسایل پیشرفت تحقیقات اتمی را در ایران آغاز کند. کمیسیون سپس کمکهای زیر را درخواست می کند: الف) اعزام محصلین دارای درجات دانشگاهی به خارج برای فراگرفتن اطلاعات اتمی. ب) دعوت استادان برای مطالعه در رشته اتمی کشورهای خارج. جلسه کمیته انرژی اتمی شرکت و در رفع اشکالات مادی اقدام کند. در تداوم این جلسات، پروفسور حسابی در سال های 1343 و 1344 توسط دبیر کمیسیون، دکتر جمشید مقیمی، یا وزیر اقتصاد وقت به جلسات کمیسیون ملی انرژی اتمی دعوت می شود و در جلسات مذکور حضور مداوم دارد. در تاریخ 2/2/1346، هیات وزیران طی تصویب نامه ای، مسوولیت اجرای امور اتمی کشور را به سازمان برنامه محول و پیرو این امر «دفتر انرژی اتمی» در سازمان مذکور ایجاد می شود و سازمان برنامه کمیته ای به نام «کمیته مشورتی انرژی اتمی» را تشکیل می دهد. در نامه ای به تاریخ 24/2/46، سازمان برنامه ضمن اعلام موارد فوق به پروفسور حسابی، ازایشان برای پذیرش عضویت این کمیته دعوت می کند. خلاصه نامه مزبور، که زیر عنوان «جناب آقای دکتر محمود حسابی، استاد محترم دانشگاه تهران» نگاشته شده، به شرح زیر است: به منظور مطالعه و بررسی عمیق مسائل مورد نظر و مشورت درامور مربوطه، سازمان برنامه در نظر دارد کمیته ای به نام «کمیته مشورتی انرژی اتمی» مرکب از افراد ذی صلاحیت و صاحب نظر تشکیل دهد. وظایف این کمیته به شرح زیر می باشد: ـ مطالعه فعالیتهای اتمی کشور و پیشنهاد رفع اشکالات و نقایص احتمالی موجود. ـ بررسی دقیق کاربرد و استفاده از اشعه و انرژی اتمی در ایران برای کمک به پیشرفت علمی طرح های علمی، تجهیزاتی، اجتماعی و غیره. ـ بررسی احتیاجات و امکانات کشور در زمینه انرژی اتمی طی سال های آینده و کمک به تعیین برنامه فعالیت های اتمی در کادر برنامه عمرانی پنج ساله چهارم. ـ سازمان برنامه با توجه به سوابق و صلاحیت و علاقه ای که نسبت به پیشرفت امور اتمی کشور دارید، از جناب عالی دعوت می نماید با قبول عضویت در «کمیته مشورتی انرژی اتمی» موجبات پیشرفت و توسعه امور مورد نظر را فراهم آورید. در سال 1347، شورای مرکز اتمی دانشگاه تأسیس و دکتر جهانشاه صالح، رئیس دانشگاه تهران، از پروفسور حسابی برای شرکت در جلسات شورای مذکور دعوت می کند. در همان سال، به پیشنهاد استاد، ریاست مرکز اتمی دانشگاه به عهده شاگرد ایشان، دکتر علی اصغر آزاد، گذاشته می شود. پروفسور حسابی در جلسات شورای مرکز اتمی دانشگاه حضور یافته و به عنوان پیش کسوت راهنمایی های لازم را ارائه می دهد. وظایف و اختیارات شورای مرکز اتمی دانشگاه تهران در تاریخ 28/3/1348 طی آیین نامه ای به طور آزمایشی اعلام می شود. در تهیه این آیین نامه، استاد نقش اصلی را ایفا می کند. از جمله دستاوردهای عمر پر بار استاد و مشاغلی که در مسند آن خدمات علمی و فرهنگی شایان توجهی ارائه نمود، به چند نمونه زیر اشاره می شود: اولین نقشه برداری علمی و فنی: رسم اولین نقشه نوین راه ساحلی سراسری میان بنادر خلیج فارس (سال 1306 هجری شمسی)؛ تأسیس مدرسه مهندسی وزارت راه و تدریس در آن (سال 1307 هجری شمسی)؛ تأسیس دارالمعلمین عالی و تدریس در آن (سال 1307 هجری شمسی)؛ ساخت اولین رادیو در کشور (سال 1307 هجری شمسی)؛ تأسیس دانش سرای عالی و تدریس در آن (سال 1308 هجری شمسی)؛ ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی در ایران (سال 1310 هجری شمسی)؛ نصب و راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران (سال 1310 هجری شمسی)؛ تعیین ساعت ایران (سال 1311 هجری شمسی)؛ تأسیس اولین بیمارستان خصوصی درایران به نام بیمارستان گوهرشاد به یاد مادر گرامی شان (سال 1312 هجری شمسی)؛ مامور وزارت راه برای تهیه راه تهران به شمشک جهت معادن زغال سنگ (سال 1312 هجری شمسی)؛ پیشنهاد و تدوین قانون تأسیس دانشکده فنی (سال 1313 هجری شمسی) و ریاست آن دانشکده تا سال 1315 هجری شمسی و تدریس در آن؛ تأسیس دانشکده علوم و ریاست آن دانشکده از سال 1321 تا 1327، و از سال 1330 تا 1336 هجری شمسی و تدریس در گروه فیزیک آن دانشکده تا واپسین روزهای عمر؛ تأسیس مرکز عدسی سازی ـ دیدگانی ـ اپتیک ـ کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران؛ ماموریت خلع ید از شرکت نفت انگلیس در دولت دکتر مصدق؛ اولین رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران؛ وزیر فرهنگ در دولت دکتر مصدق (سال 1330 هجری شمسی)؛ پایه گذاری مدارس عشایری و تأسیس اولین مدرسه عشایری ایران (سال 1330 هجری شنسی)؛ مخالفت با طرح قرارداد ننگین کنسرسیوم و کاپیتولاسیون در مجلس؛ مخالفت با عضویت دولت ایران در قرارداد سنتو در مجلس؛ پایه گذاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (سال 1330 هجری شمسی)؛ پایه گذاری مرکز تحقیقات و رآکتور اتمی دانشگاه تهران؛ تأسیس سازمان انرژی اتمی و عضو هیئت دائمی کمیته بین المللی هسته ای (سال 1330، 1349 هجری شمسی)؛ تدوین قانون استاندارد و تأسیس موسسه استاندارد ایران (سال 1333 هجری شمسی)؛ تأسیس اولین رصدخانه نوین در ایران؛ تأسیس اولین مرکز مدرن تعقیب ماهواره ها در شیراز (سال 1335 هجری شمسی)؛ پایه گذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان (سال 1338 هجری شمسی)؛ تشکیل و ریاست کمیته پژوهشی فضای ایران و عضو دائمی کمیته بین المللی فضا (سال 1360 هجری شمسی)؛ تأسیس انجمن موسیقی ایران؛ از موسسین وعضو پیوسته فرهنگستان زبان ایران از سال 1349 هجری شمسی تا آخرین روزهای حیات؛ فعالیت در دو نسل کاری و آموزش 7 نسل استاد و دانشجو از خدمات ارزنده پروفسور حسابی بشمار می رود و در همین راستا ایشان از سال 1350 هجری شمسی به عنوان «استاد ممتاز دانشگاه تهران» شناخته شدند. استاد به چهار زبان زنده دنیا: فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی مسلط بود و به زبان های: سانسکریت، لاتین، یونانی، پهلوی، اوستایی، ترکی و ایتالیایی اشراف داشت. در زمینه تحقیق علمی: 25 مقاله، رساله و کتاب از استاد به چاپ رسیده است. تئوری «بی نهایت بودن ذرات» ایشان در میان دانشمندان و فیزیکدان های جهان شناخته شده است. نشان «اوفیسیه دولالژیون دونور» و همچنین نشان «کوماندوردولالژیون دونور»، بزرگترین نشان های کشور فرانسه، به ایشان اهدا گردید. استاد تنها شاگرد ایرانی پروفسور اینشتین بوده و در طول زندگی با دانشمندان طراز اول جهان نظیر شرودینگر، بورن، فرمی، دیراک، بوهر …….و نیز فلاسفه و ادبایی همچون آندره ژید، برتراند راسل ……. تبادل نظر داشت. ایشان از سوی جامعه علمی جهان به عنوان «مرد اول علمی جهان» (سال 1990 میلادی) برگزیده، و در کنگره شصت سال فیزیک ایران (سال 1366 هجری شمسی) ملقب به «پدر فیزیک ایران» گردید. پروفسور حسابی در 12 شهریور سال 1371 هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو به هنگام معالجه قلبی، بدرود حیات گفتند. یادشان گرامی و راه شان پر رهرو باد. مقبره استاد، بنا به خواسته ایشان، در زادگاه خانوادگی در شهر دانشگاهی تفرش قرار دارد.
اولین نقشه برداری علمی و فنی در کشور و تأسیس مدرسه مهندسی وزارت راه
|
نظر یادتون نره